آیا عقل در بهائیت میزان است؟

[hosein]

سلام
احول شما

سوال : آیا عقل در بهائیت میزان است؟

جواب : والا چی بگم ! خودتون ببینید و قضاوت کنید

عبدالبهاء دومین پیشوای بهائیت، پس از سفر به اروپا و تأثیرپذیری از جوامع غربی، برای تبلیغ آیین ساختگی پدر خود، نیاز به مدرن جلوه دادن اون بود.

بخاطر همین با کپی برداری از ادیان الهی و الگوگیری از اندیشکده‌های غربی و تلفیق اونا با هم، تعالیمی به ظاهر بدیع اختراع و اونا رو به پدر خودش نسبت داد.

اما یکی از این تعالیم که مبلّغان بهائی، خیلی روی اون مانور تبلیغاتی می‌دن، مسئله‌ی لزوم تطابق دین با علم و عقل هست.

همون طوری که عبدالبهاء در تبیین این اصل به ظاهر بدیعِ پدر خود گفته : «دین باید مطابق علم باشد، زیرا خدا عقل به انسان داده تا حقایق اشیاء را تحقیق نماید. اگر مسائل دینیه مخالف عقل و علم باشد، وهم است؛ زیرا مقابل علم، جهل است و اگر بگوییم دین ضد عقل است، مقصود این است که دین جهل است».[1]

اما انتساب این تعلیم به پیامبرخوانده‌ی بهائیان در حالیست که او نه تنها در عمل، بلکه حتی در حد گفتار هم به این اصل پایبند نبوده .

همچنان که حسینعلی نوری، صراحتاً عقل رو ملاک ادراک حقیقت نمی‌دونه: «بدان که الیوم آن‌چه به عقلت رسیده و برسد و یا به عقول فوق تو و دون تو ادراک شود، هیچ‌یک میزان معرفت حق نبوده و نخواهد بود».[2]

و یا اون‌جا که پیروانش رو از اعتراض در برابر سخنان غیرعقلانی خودش بازداشته: «لََو یحکم علی الماء حُکم الخَمر و عَلی السَماء حُکم الأرض... [3]

ترجمه : اگر به آب بگوید که شراب است و به آسمان بگوید که زمین است و به نور بگوید که آتش است، باید پذیرفت که حق است و شکی در آن نیست و کسی حق اعتراض بر او را ندارد و لِمَ و بِمَ (چون و چرا) بگوید و هرکس اعتراض کند از روی‌گردانان است».

پس آموزه‌ی "تطابق دین با علم و عقل"، به هیچ‌وجه ابداع پیامبرخوانده‌ی بهائیت نبوده و او اصلاً به چنین آموزه‌ای اعتقاد نداشته .
نظر شما چیه
-----------------------------
[1]. عباس افندی، خطابات، ج 2، ص 147.
[2]. حسینعلی نوری، بدیع (در جواب اسئله‌ی قاضی)، ص 286.
[3]. حسینعلی نوری، اشراقات، (295 صفحه‌ای)، ص 58.