حضرت علی (علیه السلام) و دفاع از اسیر ایرانی
|
02-28-2019, 06:37 PM
ارسال: #1
|
|||
|
|||
حضرت علی (علیه السلام) و دفاع از اسیر ایرانی
سلام
احوال شما سوال : حضرت علی (علیه السلام) و دفاع از اسیر ایرانی ؟ قضیه چیه ؟ جواب : خودتون ببینید علی بن ابیطالب (علیه السلام) که پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را با حق و حق را به همراه وی خواند،. (1) هنگامی که فیروز ابولؤلؤ (که خود اهل نهاوند بود)، عمر بن خطاب را به قتل رساند، برخی از سران عرب، دست به انتقام جویی زده، و شکنجه و کشتن ایرانیان اسیر در مدینه را آغاز کردند. (همان ایرانیانی که در جنگها به اسارت درآمده بودند) از جمله عبیدالله بن عُمَر (فرزند خلیفهی دوم)، یک اسیر ایرانی به نام هرمزان که غلام سعد بن ابی وقاص بود را کشت. هنگامی که عثمان به خلافت رسید، سعد بن ابی وقاص، عبیدالله بن عمر را نزد عثمان آورد و به او گفت که وی، غلامِ من (فیروزان) را کشت. حضرت علی (علیه السلام) در حضور عثمان، فرمودند که عبیدالله باید قصاص شود. چه اینکه هرمزان را کشت، در حالی که هرمزان بی گناه بود. حضرت علی بر اعدام عبیدالله، اصرار ورزید اما عمروعاص بر عثمان وارد شد و عثمان را از قصاص "عبیدالله بن عمر" پشیمان کرد. عثمان هم عبیدالله را بخشید.(2) بعدها وقتی امیرالمؤمنین علي (علیه السلام) به خلافت رسیدند، عبیدالله بن عُمَر دانست که حضرت علي (علیه السلام) او را در قبال خونِ هرمزان قصاص میکند، لذا به معاویه پناه برد و معاویه هم او را تحت حمایت خود قرار داد.(3) جالبه که بعدها عبیدالله بن عمر به یکی از سران نظامی لشکر معاویه تبدیل شد. در مقدمهی جنگ صفین، هنگامی که او با حضرت علي (علیه السلام) روبرو گردید، حضرت باز هم به خون ریخته شدهی هرمزانِ بیگناه اشاره کردند و فرمودند: «تو هرمزان را كه به دست عمويم عباس مسلمان شده بود و پدرت هم براى او دو هزار درهم مقررى تعيين كرده بود، كشتى و اكنون اميدوارى كه از من به سلامت مانى؟»(4) علی ندای عدالت در تاریخ بشر، در راه دفاع از حق مظلوم (از این اسیر ایرانی گرفته تا دیگر مظلومین)، حمایت بسیاری از سران عرب را از دست داد و تنها ماند. نظر شما چیه ----------------------------------------------------------- (1)در منابع شیعه این حدیث از واضحات و اسناد آن معتبر هستند. از منابع اهلتسنن نیز بنگرید به: الجامع الاحاديث ، جلال الدین سيوطي ، جلد 12، برگه 201، رقم 11751 (به سند صحیح)، ابوعبدالله حاكم نیشابوری، المستدرك على الصحيحين، بیروت: دار الكتب العلمية، 1411 ه.ق، جلد 3، برگه 134، رقم 4628 (به سند صحیح) (2) عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت، تهران: انتشارات سخن، 1381. ص 86-88 و محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: انتشارات اساطیر، 1375. جلد 5، برگه 2083-2084 و ابوعلی بلعمی، تاریخنامه طبری (مشهور به تاریخ بلعمی)، تصحیح محمد روشن، تهران: انتشارات سروش، 1378. جلد 5، برگه 575 و محمد بن علی شبانکارهای، مجمع الانساب، مصحح: میرهاشم محدث، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1381. جلد 1، برگه 288 (3) ابوحنیفه دینوری، اخبار الطوال، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران: نشر نی، 1383. ص 201 و ابن اثیر جزری، تاریخ کامل بزرگ اسلام و ایران، ترجمه عباس خلیلی، ابوالقاسم حالت، تهران: مؤسسه مطبوعات علمی، 1371. جلد 9، برگه 124 (4) ابوحنیفه دینوری، همان، ص 210 احکام دختر و پسر
|
|||
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان