مخالفت بهائیت با حجاب، مخالفت با فطرت انسانی! - نسخهی قابل چاپ +- تالار گفتمان بشیران (http://forum.bashiran.ir) +-- انجمن: ادیان و مذاهب (/Forum-%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8) +--- انجمن: مذاهب و فرق و ... (/Forum-%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%82-%D9%88) +---- انجمن: بهائیت (/Forum-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA) +---- موضوع: مخالفت بهائیت با حجاب، مخالفت با فطرت انسانی! (/Thread-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AA-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8%D8%8C-%D9%85%D8%AE%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D9%81%D8%B7%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86%DB%8C) |
مخالفت بهائیت با حجاب، مخالفت با فطرت انسانی! - hosein - 10-30-2019 07:44 PM مخالفت بهائیت با حجاب، مخالفت با فطرت انسانی! سلام احوال شما سوال : مخالفت بهائیت با حجاب، مخالفت با فطرت انسانی!؟ آیا ؟ جواب : خودتون ببینید : نقطه آغاز مرام بیحجابی در بهائیت را میتوان در دوران بابیگری یافت. «قرّة العین» اولین زن بابی، با نمایش گزاردن سیمای برهنهی خود، زمینه را برای رواج بیحیایی و اباحهگری در بهائیت فراهم نمود.(1) از اینرو پیشوایان بهائی، حجاب را مانعی برای پیشرفت در کسب علم و دانش معرفی مینمایند.(2) اما گویا پیشوایان بهائی فراموش کردهاند که حجاب، منشأ و خواستگاه فطری دارد. همچنان که حضرت آدم و حوا هنگام تنزل از مقام خود و از بین رفتن لباسهای بهشتی، در اولین قدم، اقدام به پوشیدن خود نمودند: «... فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما... (3) ترجمه : پس چون آن دو از (میوه) آن درختِ (ممنوع) چشیدند، برهنگیهایشان بر آنان آشکار شد، و به چسبانیدن برگ (های درختانِ) بهشت بر خود آغاز کردند». همچنین هنگامی که زلیخا قصد کامگیری از یوسف را داشت، درها را بست و روی بُت خود را پوشاند.(4) مواردی از این دست، همگی دلالت بر میل فطری انسان (جدای از دین و مذهب) به پوشش دارد و مخالفت با امور فطری و متون الهی، نشان از ساختگی بودن اساس بهائیت دارد. آیا می شه این رو گفت که : بهائیت ،اساس ایده بی حجابی دارند ؟ نظر شما چیه ------------------------------------------------- (1)مطالع الأنوار، صص 264-263 (2)رساله امر و خلق، ص 341 (3)سوره اعراف آیه 22 (4)ترجمه تفسیر المیزان، ج 11، ص 176 |