زود قضاوت نکنیم.داستان هدهد - نسخهی قابل چاپ +- تالار گفتمان بشیران (http://forum.bashiran.ir) +-- انجمن: ادیان و مذاهب (/Forum-%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%B0%D8%A7%D9%87%D8%A8) +--- انجمن: دین پژوهی (/Forum-%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D9%BE%DA%98%D9%88%D9%87%DB%8C) +--- موضوع: زود قضاوت نکنیم.داستان هدهد (/Thread-%D8%B2%D9%88%D8%AF-%D9%82%D8%B6%D8%A7%D9%88%D8%AA-%D9%86%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%87%D8%AF%D9%87%D8%AF) |
زود قضاوت نکنیم.داستان هدهد - hosein - 12-25-2015 07:04 PM سلام احوال شما توی سوره نمل آیه 20 خدا دارن داستان حضرت سلیمان رو نقل می کنند که : یه روز وقتی حضرت سلیمان(ع) هدهد رو پیدا نکردند فرمودند : ... فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ترجمه : مرا چه شده که هدهد را نمی بینم ؟ یا از غائبین هست ؟ اولین چیزی که گفتن چی بود ؟ گفتن چی شده که من نمی بینمش . یعنی زود قضاوت نکردند که کجا رفته . چرا نیست . نه . فرمودند چرا من نمی بینمش . جلوی چشمم مثلا تاری اومده که نمی بینمش ؟ یا مثلا چشمم مشکل دار شده که نمی تونم ببینمش ؟ بعد این رو گفتن : یا راسی راسی از غائبین هست ؟ آخه ما توی یه مسئله ای که برامون پیش میاد زود طرف مقابل رو مقصر می دونیم و دعواش می کنیم . بابا ! شاید مشکلی براش اومده ، شاید گرفتاری براش پیش اومده که نتونسته بیاد اون محل قرار مثلا . این یکی . دوم اینکه توی آیه بعدیش حضرت سلیمان به اصطلاح پل پشت سرشون رو خراب نمی کنن. می فرمایند : لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ترجمه : به سخت ترین وجهی عذابش می کنم یا سرش رو می برم مگر اینکه دلیل روشنی برای من بیاورد. اولا خیلی مقتدرانه جلوی این نبود هدهد وای می ایستند. چرا نیست ؟ خب ! حضرت سلیمان حکومت داشتند دیگه . اگر هر کسی بیاد و بازی گوشی کنه یا سهل انگاری بکنه که نشد عمو !!! اینکه دیگه نمی شه حکومت . دوم اینکه حضرت سلیمان هنگام مسافرت توی منزلگاهی بودند و نیاز به آب داشتند و هدهد مسئولیت این رو داشت که آب رو پیدا کنه . خب ! این مسئولیت مهمی هست . اگر نباشه و آب بدست حضرت سلیمان و یارانشون نرسه ممکنه خیلی اثرات بدی داشته باشه . بخاطر همین ناراحت شدند ولی پل پشت سرشون رو خراب نکردند . مقتدرانه گفتند که : عذابش می کنم. سرش رو می برم . ولی ولی ! این رو هم گفتن که : یا خبری برام بیاره . که خبر هم آورد . خب ! حالا اگر حضرت سلیمان می گفتن : چرا نیست ؟ اگر بیاد می کشمش . و از اون طرف هم هدهد میومد و این خبر رو برای حضرت سلیمان می آورد ، اینجا بود که برای حضرت سلیمان خیلی سنگین تموم می شد. چون دلیل موجهی رو آورده برای نبودش. اما حضرت سلیمان پیامبره دیگه . این جوری پرسیدند. یعنی در واقع دارن به ما یاد می دن که شما هم این جوری باشید . نتیجه گیری : هم زود قضاوت نکنیم و هم پل پشت سرمون رو خراب نکنیم . نظر شما چیه ؟ |