شیخ رجبعلی خیاط و فکر گناه - نسخهی قابل چاپ +- تالار گفتمان بشیران (http://forum.bashiran.ir) +-- انجمن: داستان و خاطرات (/Forum-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA) +--- انجمن: داستان علما و بزرگان (/Forum-%D8%AF%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%86) +--- موضوع: شیخ رجبعلی خیاط و فکر گناه (/Thread-%D8%B4%DB%8C%D8%AE-%D8%B1%D8%AC%D8%A8%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%B7-%D9%88-%D9%81%DA%A9%D8%B1-%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87) |
شیخ رجبعلی خیاط و فکر گناه - ahmadreza - 02-04-2015 08:25 PM شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: در بازار بودم... اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت. بلافاصله استغفار كردم و به راهم ادامه دادم. قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم میگذشتند. ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمیكشیدم، خطرناك بود. به مسجد رفتم و فكر میكردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود...!؟ در عالم معنا گفتند: شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی! گفتم: اما من كه خطایی انجام ندادم... گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد...! |