خاطرات شهید حاج ابراهیم همت
|
02-04-2015, 04:01 AM
ارسال: #2
|
|||
|
|||
RE: خاطرات شهید حاج ابراهیم همت
خاطره ای از شهید همت
شهید همت و کار و فعالیت در خانه وقتي به خانه مي آمد ، من ديگر حق نداشتم كار كنم . بچه را عوض مي كرد ، شير برايش درست مي كرد . سفره را مي انداخت و جمع مي كرد ، پابه پاي من مي نشست ، لباس ها را مي شست ، پهن مي كرد ، خشك مي كرد و جمع مي كرد . آن قدر محبت به پاي زندگي مي ريخت كه هميشه به او مي گفتم : درسته كه كم مي آيي خانه ؛ ولي من تا محبت هاي تو را جمع كنم ، براي يك ماه ديگر وقت دارم . نگاهم مي كرد و مي گفت : تو بيش تر از اين ها به گردن من حق داري . يك بار هم گفت : من زودتر از جنگ تمام مي شوم و گرنه ، بعد از جنگ به تو نشان مي دادم تمام اين روزها را چه طور جبران مي كردم. به روایت همسر شهید حاج ابراهیم همت |
|||
|
پیامهای داخل این موضوع |
خاطرات شهید حاج ابراهیم همت - خادم الشهداء - 02-04-2015, 03:42 AM
RE: خاطرات شهید حاج ابراهیم همت - محمد - 02-04-2015 04:01 AM
|
کاربرانِ درحال بازدید از این موضوع: 1 مهمان